اسماعیل خویی (زاده ۹ تیر ۱۳۱۷ – درگذشته ۴ خرداد (۱۴۰۰)

شاعر معاصر ایرانی و عضو کانون نویسندگان ایران بود

او نخستین شاعر ایران است که جایزهٔ روکرت در کوبُرگ را در سال ۲۰۱۰ از آن خود کرده‌است .

خویی در ۹ تیر ۱۳۱۷ در مشهد زاده شد و دوران آموزش ابتدایی و متوسطه را در آنجا گذراند. خویی در سال ۱۳۳۶ برای ادامه تحصیل به تهران رفت. پس از دانش‌آموختگی در رشته فلسفه و علوم تربیتی از دانشسرای عالی با بورس تحصیلی شاگرد اولی به انگلستان رفت و از دانشگاه لندن دکترای فلسفه گرفت. در سال ۱۳۴۴ پس از بازگشت به ایران مقیم تهران شد و در در دانشسرای عالی تهران که بعدتر به دانشگاه تربیت معلم تهران تغییر نام داد به تدریس پرداخت.

اسماعیل خویی از اعضای هیئت مؤسّس کانون نویسندگان ایران  و دو دوره نیز عضو هیئت دبیران کانون بوده‌است. او که در کنار دیگر آزاداندیشان هم‌فکر خویش در مرکز جنبش روشنفکری ایران بود پس از اعدام دوستش سعید سلطان‌پور در سال ۱۳۶۰ پنهانی زندگی می‌کرد و پس از چندی از ایران به بیدرکجای ایتالیا و لندن آمد. اسماعیل خویی از سال ۱۳۶۳ در لندن می‌زیست .

او همچنین از پی‌ریزان کانون نویسندگان ایران در تبعید و از پایه‌گذاران انجمن قلم در تبعید بود ، و همواره  یکی از فعالان راهِ آزادی بیان و عقیده بوده است.

اسماعیل خویی در کنار احمد شاملو به عنوان یکی از نمایندگان شعر فارسی با زیگفرید اونزلد که به دعوت انستیتو گوته به ایران آمده بود دیدار کرد و نخستین بار همراه با احمدشاملو کاندیدای جایزه ادبی نوبل در دهه ۹۰میلادی و پس از آن در سال ۲۰۱۹ از سوی انجمن پن بریتانیا کاندیدای نوبل ادبی شد.

اسماعیل خویی شاعری است که به هرجا رفته باشد، شعر آن‌جاست. وی یکی ازمعدود نمادها و نمودهایی است که ادبیات ایرانی در خارج از کشور را درسال‌های سردِ غربت ایرانیان مهاجر و پناهنده، زنده نگه داشته‌است.


وی یکی از نخستین کسانی بود که در راستای اعتقاد راستین خود، به فتوای روح الله خمینی مبنی بر به قتل رساندن سلمان رشدی را آشکارا محکوم کرد؛ و به همین خاطر که حکومت از او هیچ دل خوشی نداشتند، آثار او را از کتاب‌خانه‌های ایران جمع‌آوری کردند؛ و رسماً وزارت اطلاعات به همه‌ی ناشرهای ایرانی دستور داد تا از نشر کتاب‌های او بپرهیزند. اما صدای رسای اسماعیل خویی از هر طریقی به گوش ایرانیان می‌رسید.

کارنامه‌ی پنجاه‌ساله‌ی اسماعیل خویی در زمینه‌ی شعر، در تاریخ ادبیات امروز پارسی به او جایگاهی ویژه و ارزشمندی داده است.

اشعار اسماعیل خویی تا کنون به زبان‌های مختلف دنیا ازجمله انگلیسی، فرانسه، روسی، آلمانی، اکراینی، لهستانی ، اردو ، عربی و هندی و… ترجمه شده‌اند.

وی به زبان انگلیسی تسلط داشت؛ و به این زبان نیز اشعار زیادی سروده است.دوباره آفرینی موش و گربه ی عبید زاکانی به انگلیسی  که با کاریکاتورهای هنرمند نامدار اردشیر محصص در سپتامبر ۲۰۰۴ منتشر شد ،نشان از تسلط ایشان به زبان انگلیسی دارد.

از اسماعیل خویی دو دفتر شعر انگلیسی نیز منتشر شده است ، از اسماعیل خویی تا کنون بیش از۸۰دفتر شعر چاپ شده است، که آخرین دفتر شعرش با نام دیر نمی شود دلم دو روز پیش از فوتش چاپ شد.

او در تعریف شاعر و روحیه خاصش چنین سروده است:

یک پنجره است شاعر
شاعر کسی است که می‌ترسد
و سخت می‌ترسد
و از همین روست
که رو به آفتاب
می‌نشیند؛
و هرچه هست،
حتّی،
آن مخملِ سیاه را نیز
بازیچه‌ای به‌دستِ رنگرزِ آفتاب می‌بیند؛
و، مثلِ آفتاب‌پرستی هشیار،
در مخملِ سیاهی شب حل می‌شود:
یعنی که، در سپیدهٔ فرجام،
به آفتاب بدل می‌شود.
اسماعیل خویی دو بار ازدواج کرد که هر دو بار از همسر خود جدا شد. نخستین بار با خانمی ایتالیایی به نام فرانکا و پس از آن با «رکسانا صبا» دختر ابوالحسن صبا، موسیقی‌دان مطرح، ازدواج کرد که از او دو دختر به نام‌های سبا و سُرایه دارد. سبا خویی کارمند شبکه دیداری من و تو است .

اسماعیل خوئی  دو هفته پیش از مرگ، به آخرین آرزویی که داشت اشاره کرد وگفت دوست دارد بار دیگر ایران را ببیند، ولی این آرزوی وی هیچ گاه عملی نشدو این شاعر برجسته، روز سه‌شنبه چهارم خردادماه ۱۴۰۰، در سن ۸۳ سالگی در لندن جاودانه شد.

پیکر او بنا به وصیتش ۵ تیر ۱۴۰۰ در سالن آتش‌سپاریِ گولدرز گرین لندن سوزانده شد و لوح یادبودش  همزمان با نخستین سال جاودانه شدنش روز یکشنبه ۲۹ می ۲۰۲۲ در قطعه هنرمندان این آتشگاه درج گردید.